دور جدید مباحثات تدارک نظری سازمان سیاسی سراسری طبقهء کارگر ایران

 

نخستین بخش در نخستین روز سال دو هزار و دوازده

 

مقدمه

 

رفقای کارگر، کمونیست ها؛

خبرهای سراسر ایران این امر را به روشنی نشان می دهند که امروز در سراسر کشور بین مبارزات اقتصادی و سیاسی اقشار مختلف پرولتاریای ایران دیوار «چین» کشیده شده است. این دیوار چین را رژیم سرمایه داری بومی نظامی و تجاری عقب ماندهء ایران در طول سی و چند سال گذشته کشیده است. این نظام سرکوب برای اقتدار خویش و تضمین سودهای سرسام آور و تداوم دزدی های کلان، با عدم تحمل هر نوع سازمانیابی سیاسی، بویژه برای آرتش پنجاه میلیونی فاقدان سرمایه درسراسر این فلات پهناور، با احضار و اخراج و دستگیری و شکنجه و حتی قتل، خشت به خشت این دیوار چین را کشیده است.

 

عدم تحمل هر نوع سازمانیابی سیاسی از طرف پلیس سیاسی رژیم هزینه های مبارزات سیاسی علنی طبقهء کارگر ایران در داخل کشور را غیر قابل تحمل نموده است. این هزینه های سنگین عملا با حذف کارگران آگاه از صحنهء مبارزه، ضربات مهلکی نیز به مبارزات اقتصادی طبقهء کارگر ایران در هر بخش، می زند و خواهد زد. در چنین شرایطی سازماندهی مبارزهء اقتصادی طبقهء کارگر در داخل کشور، بر بستر اقتصاد در هم شکستهء ایران، از نظر من هم زمینی تر و هم کم هزینه تر و هم علنی تر و هم عملی تر و هم عمومی تر خواهد بود. اما برغم هزینه های سنگین سازمان دهی سیاسی، هسته های مخفی سوسیالیستی در بخش آگاه طبقهء کارگر ایران و جنبش جوان روشنفکری ایران با موفقیت بازتولید می شوند.

 

این هسته ها برای تداوم حیات؛ یا به عبارتی انجام وظایف یک حوزهء کمونیستی؛ ناچارند از دید پلیس سیاسی رژیم مخفی بمانند. این حوزه ها تا برقراری حداقل آزادی های لازم در سطح جامعه، برای بقاء و انجام وظیفه، ناچارند با حداقل ارتباطات «طبیعی» به حیات و گسترش خود، مستقل از دیگر هسته ها، ادامه دهند. این محدودیت ها در داخل کشور اگر چه از یک سو تدارک نظری سازمان سیاسی سراسری پرولتاریای ایران را در مقطع کنونی دچار مشکل می نماید ولی از دیگر سو با مادیّت بخشیدن به این «خشت» های کمونیستی، زمینهء مادی تشکیل این سازمان سیاسی سراسری را تحقق می بخشند و همچنین با ایجاد سدی سترگ، از رشد و نمو اندیشه های «فرا»کمونیستی (می توانید بخوانید اندیشه های غیر کمونیستی سوپر مدرن انحلال طلبانه!) در جنبش جوان کارگری میهنمان جلوگیری می نماید.

 

اما برای کارگران و کمونیست های ایرانی در خارج از کشور متاسفانه اوضاع به گونه ای دگر است.  با اوجگیری بحران های سرمایه داری جهانی، طبقات میانی در حال سقوط به ورطهء «فلاکت»، به میدان آمده اند. شوری در خیابان ها و میادین، جوانان، مادران، بیکاران، محرومین، روشنفکران و حتی فلاسفه را به جنبش در آورده است. شوری که تخم نفی نظام گلوبال سرمایه را بر خاک وجدان های پاک می نشاند. امری که هر سوسیالیست را به وجد می آورد و امید او به آزادی و دیدن دوران تغییرات کیفی در هویّت تاریخی و اجتماعی بشر را تقویت می نماید. امری خیر، زیبا و روشن. اما هیهات!

 

در چنین دوران حساس تغییرات که شایسته است کمونیست ها در هر کجا و نا کجا، نقش مهندسان آغاز تاریخ بشریت را بر عهده گیرند، از این همه شور و هیجان و امید، بخشی از سوسیالیست های ایرانی در خارج از کشور آنچنان به وجد آمده اند که به «چرخ»ش در بسیاری از آموزش های خویش، دست یازیده اند. این عزیزان آنچنان محو برق حرکت های شبکه ای جنبش اعتراضیی «قانونی» در نظام های بورژوا-دموکراتیک امپریالیستی (با وجود حداقل آزادی های مدنی بر خلاف اوضاع جاری امروز ایران) شده اند که خود و بتبع آن طبقهء کارگر ایران را در این نوع حرکت های عمومی دموکراتیک-اعتراضی (می توانید بخوانید فرا طبقاتی)، در مواجهه و مقابله با ارتش های کلان سرمایه های جهانی ، مستحیل و حتی منحل فرموده اند. این عزیزان با انکار لزوم سازماندهی صف مستقل طبقهء کارگر در سراسر جهان، به انکار نقش محوری طبقهء کارگر در تحولات آیندهء ایران می رسند. امری که من آنرا انحلال طلبی و این دسته از عزیزان را «سوسیالیست های انحلال طلب» می نامم (1). این رفقا وظیفهء «حداکثری» کارگران ایران را؛ نه پاکسازی محیط کار از عوامل حراست و بسیج ضد کارگری و در دست گیری شیرازهء تولید، نه ایجاد ابزارهای لازم جهت شرکت در سازماندهی قدرت سیاسی در فردای ایران که بطور مثال در سطح جهان، شرکت در جنبش اشغال «وال استریت» و از خودگذشتگی برای اشغال آن و سپس سردر آوردن از زندان های آمریکا که دست کمی از زندان های ایران ندارند! و یا شرکت در جنبش عمومی «سبز» برای دفاع از حق رای و شرکت در تظاهرات خیابانی و تغییر شعارهای این تظاهرات و پرداخت هزینه های سنگین تغییر شعارهای خیابانی می دانند!

 

 این رفقا کارخانه را به مثابه خانهء کارگران و دژ مستحکم تولید کنندگان انکار می کنند. این بخش از سوسیالیست ها اساسا وظیفه ای برای طبقهء کارگر ایران برای تسخیر کارخانه ها و دیگر مراکز تولیدی و خدماتی و مشارکت در قدرت سیاسی قائل نیستند و از بنیان لزوم ایجاد «سازمان سیاسی سراسری طبقهء کارگر و ستاد رهبری کنندهء طبقهء کارگر ایران» را انکار می کنند!

 

این عزیزان با تجربه های نوینی که در کشورهای بورژوا-دموکراتیک؛ با وجود حداقل آزادی های صوری؛ می بینند و تعمیم نادرست آن به جهنم پلیسی-نظامی سراسر فلات پهناور ایران، عملا با خواست انحلال تشکل های مستقل و پایدار طبقاتی در «عصر» حاضر، نه تنها طبقهء کارگر ایران را در مقابل سرمایه داری جهانی حلع سلاح می کنند بلکه با خلع سلاح طبقهء کارگر ایران و خارج نمودن دو سلاح ِتشکل های اقتصادی و سیاسی طبقهء کارگر  از دو دست این طبقه و در نتیجهء این خلع سلاح، عدم امکان مشارکت طبقهء کارگر ایران بمثابه محور  مبارزات آزادیخواهانه و برابری جویانه و عدالت طلبانهء  آحاد ملل ایرانی، نسل جوان این کشور را یک بار دیگر؛ برای چهارمین بار در صدوچند سال گذشته؛ به مسلخ بورژوازی جهانی خواهند کشاند.

 

در این شرایط خطیر که در اثر بحران های اقتصاد جهانی و درهم شکستن اقتصاد ایران، سرعت تحولات در پائین و بالای جامعهء ایران شتاب بیشتری می یابند کمونیست های ایرانی که؛ تا نفی «دولت» در سراسر جهان؛ هرگز صلاح نمی بینند دو سلاح ِتشکل های مستقل اقتصادی و سیاسی طبقهء کارگر را بر زمین گذارند، بناگزیر وزن بیشتری از این مسئولیت های تاریخی در هر دو زمینه را بر دو دوش خود احساس خواهند کرد. امروز در خارج از کشور ما موظفیم و با این همه ارتباطات می توانیم در روند یک مشارکت جمعی؛ از گرایشات گوناگون جنبش کارگری میهنمان؛ با به تصویر در آوردن آرایش و چگونگی مشارکت اقشار گوناگون فاقدان سرمایه در روند تولید، شکل مناسب سازمان سیاسی سراسری طبقهء کارگر در فردای ایران را ترسیم نمائیم. من به سهم خود کوشش خواهم نمود تا در یک ماه آینده، در بخش دویم دور جدید مباحثات، با استفاده از آمار در دسترس، کروکی از نقش اقشار مختلف آرتش عظیم کارگران ایران در تولید، ارائه دهم. شاید ترسیم نقش این آرتش پنجاه میلیونی در روند تولید، کمکی به بیرون رفتن از پراکندگی ذهنی عنصر سیاسی امروز، و تسریع روند همگرائی عملی کمونیستی در تدارک نظری سازمان سیاسی سراسری طبقهء کارگر ایران نماید.

 

موفق باشید.

   

  (1)            سال گذشته در همین ماه سرد در این زمینه نوشتم:

http://farakhancomonisti.blogspot.com/2010/01/blog-post.html

 

 

پس از تحریر: به علاقمندان ادامهء بحث تدارک نظری سازمان سیاسی سراسری طبقهء کارگر ایران پیشنهاد می کنم  «فراخوان کمونیستی» و اسناد نخستین سمینار آن را مطالعه کنند. سپاس:

 

http://farakhancomonisti.blogspot.com/

 

هادی میتروی در نخستین روز سال دو هزار و دوازده

 

hadi.mitravi@yahoo.com